غمی غمناک
شب سردی است,و من افسرده.
راه دوری است,و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.
می کنم,تنها,از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها.
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.
سلام
خوبی
مرسی از این که سر زده ، سر زدی
متنات فوق العاده است
بهت تبریک می گم
امیدوارم زندگیت همیشه سبز و گلهای خنده ات شکفته باشه