سلام این شعرم گذاشتم تولاگ چون خودم خیلی خیلی ازاین شعرخوشم میادنمیدونم شاعرش کیه امیدوارم لذت ببرین ازخوندنش
نیمه گمشده ام آخر کیست
این سوالیست که با خود دارم
نیمه گمشده ام یک سیب است
سیب سرخی که ز باغ ازلی می آید
نیمه گمشده ام یک آهوست
وچه چشمان سیاهی دارد
چقدر تندرواست
مثل این که دل او نیز هوایی دارد
نیمه گمشده ام یک دریاست
چقدر موجو تلاطم دارد
چقدر جذر چقدر مد چقدر آبی روشن دارد
نیمه گمشده ام یک رود است
از کنار دل من می گذرد
و ترش می سازد به هوای دل سودا زده اش
نیمه گمشده ام یک کوه است
پر صلابت پر حجم و عجب شرم و حیایی دارد
نیمه گمشده ام یک بید است
که به مجنون صفتی مشهور است
نیمه گمشده ام یک فصل است
که همه فصل خدا را دارد
نیمه گمشده ام یک ساز است
و صدای نی مجنون دارد
و صدای دل پر درد زمان که برای دل من می خواند
نیمه گمشده ام یک ابر است
سیرت و صورت زیبا دارد
ولی گه گاه دلش می گیرد پس کمی اشک ز خود می بارد
نیمه گمشده ام یک دشت است
پر ز گلهای شقایق شده است
پر ز عطر است پر ز سنبل
پر ز خواب گل مریم شده است
نیمه گمشده ام مهتاب است
که شب تار به هم می پوید
نیمه گمشده ام یک تنهاست
که دلی پر ز شکایت دارد
و کسی را به نفس می خواهد که بر او راز و غم دل گوید
نیمه گمشده ام در یاد است
و درون دل من می ماند
نیمه گمشده ام را ز خدا می خواهم
و برای دل مهتابیمان نور و عشق ابدی می خواهم
نور و عشقی ز صفا می خواهم که میان من و اوجاوید است
سلام آقا مصطفی.
اول ممنون که به وبلاگ کوچیک من سر زدی.
دوم با حرفت موافقم بعضی وقتا فقر مالی باعث فقر علمی میشه.
سوم چند تا مطلب قدیمی تر وبلاگت رو که خوندم شعری از خودت دیدم. شما شاعر خوش ذوقی هستی اما تو شعرات درد و ناراحتی دیده میشه که آدمو ناراحت میکنه.
بیخیال! سخت نگیر! به قول معروف:
این نیز بگذرد!
موفق باشی
بازم به من سر بزن البته من دیر به دیر آپ میکنم.
سلام وبلاگ خوبیه قشنگه شعراش موفق باشی ولی یکم شاد تر
ممنون ازاینکه به لاگه من سرزدین