گاه گاهی مینویسم وبه نوشتن علاقه دارم البته بیشتربرای دل خودم
اینباریکی ازنوشته های خودموداخل وبلاگ گذاشتم
*چه غریبانه شده اشک ،روانه*
منواین ظلمت واین بغض شبانه
*منواین گریه واین تاریکی شب*
منواین عشق ودلی سوخته ازتب
*تب دل کندن از این عالم وآدم*
تب عشقه توواین زندگی وغم
*منویک سازوهمین زمزمه ی درد*
منواین بی کسی وخاموشی سرد
*منویک سازونُت وکاغذی از شعر*
منواین تاریکی ویک شب بی مِهر
* شبی ازغصه سراسر،شبی بادردبرابر*
شبی بافکر تودرسر،شبی ازفکرفراتر
*چه بگویم که کسی بازنیامد به سرایم *
منوتکرار شب وبازهمان حال وهوایم
*چه بگویم که زمان نیستومن پر زصدایم*
زکه پرسم؟که چرااین شده پاداش وسزایم
* از(مصطفی میربشری)*