امشب دلم گرفته
این چندبیت شعرونوشتم البته اگه بشه بهش گفت شعر
اگه قابل دونستین نظربدین
اگه خواستین بااسمه زیرش هرجایی درجش کنین باعثه خوشحالیمه
*چه غریبانه شده اشک ،روانه*
منواین ظلمت واین بغض شبانه
*منواین گریه واین تاریکی شب*
منواین عشق ودلی سوخته ازتب
*تب دل کندن از این عالم وآدم*
تب عشقه توواین زندگی وغم
*منویک سازوهمین زمزمه ی درد*
منواین بی کسی وخاموشی سرد
*منویک سازونُت وکاغذی از شعر*
منواین تاریکی ویک شب بی مِهر
* شبی ازغصه سراسر،شبی بادردبرابر*
شبی بافکر تودرسر،شبی ازفکرفراتر
*چه بگویم که کسی بازنیامد به سرایم *
منوتکرار شب وبازهمان حال وهوایم
*چه بگویم که زمان نیستومن پر زصدایم*
زکه پرسم؟که چرااین شده پاداش وسزایم
* از(مصطفی میربشری)*
خیلی قشنگه بابا جون مگه عاشقی ..............ولی خوب می نویسی
سلام خیلی خیلی لطف کردین که به وبلاگه من سرزدین
نظره لطفتونه خیلی خیلی ازتون ممنونم
سلام....
عالییییییییییییییییییی......
ژسر خیلی با استعدادیا.....
آره واقعا منم میگم عاشقی!
سلام واقعا بازم لطف کردی که به لاگه من سرزدی
ممنونم ازنظرت