خلوتگاه تنهایی منوسازم

بحث واطلاع رسانی درباره مسائل مختلف نوشته شده توسط سید مصطفی میربشری

خلوتگاه تنهایی منوسازم

بحث واطلاع رسانی درباره مسائل مختلف نوشته شده توسط سید مصطفی میربشری

 

تکیه کن برشانه ام

 

 

 

 

تکیه کن برشانه ام ای شاخه ی نیلوفرینم  

تاغم بی تکیه گاهی رابه چشمانت نبینم

نمیدانم نمیدانم

 

 

واعظان کاین جلوه درمحراب ومنبرمیکنند

چون به خلوت میروند آن کار دیگرمیکنند

مشکلی دارم زدانشمندمجلس بازپرس

توبه فرمایان چراخودتوبه کمترمیکنند؟

 

 نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد / نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت / ولی بسیار مشتاقم ، که از خاک گلویم سوتکی سازد / گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازی گوش /  و او ، یکریز و پی در پی دم خویش را بر گلویم سخت بفشارد و خواب خفته گان خفته را آشفته تر سازد / بدینسان بشکند در من سکوت مرگبارم را ... 

دست نوشته ها

خداجون دوست دارم 

 

درسته خیلی چیزاونجوری نشد که میخواستم 

درسته دنیام اونی نیست که من آرزوشوداشتم 

اینم درسته که بعضی اتفاقای زندگیم اصلا خوشایندنیست 

اماواسه یه چیزشادم اونم داشتنه خدایی مثل توست 

خداجون میخوام فریادبزنم 

 باتمام وجوددوست دارم 

خداجون نمیگم دستاموبگیرچون میدونم یه عمری باهمه ی بدیهام دستاموگرفتی  

هیچوقت رهام نکن 

هیچکس اشکی برای مانریخت

  

 

هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست 

گاه برروی زمین زل میزنم  گاه برحافظ تفاعل میزنم 

حافظ دیوانه فالم راگرفت  یک غزل امدکه حالم راگرفت 

مازیاران چشم یاری داشتیم  خودغلط بود آنچه میپنداشتیم

یک بایک برابرنیست


معلم پای تخته داد می زد  صورتش از خشم گلگون بود
و دستانش به زیر پوششی از گرد پنهان بود
ولی ‌آخر کلاسی ها، لواشک بین خود تقسیم می کردند
وآن یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد
برای آنکه بی خود، های و هو می کرد و با آن شور بی پایان
تساوی های جبری رانشان می داد
دلم می سوخت
خطی خوانا به روی تخته ای کز ظلمتی تاریک غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت   یک با یک برابر هست
از میان جمع شاگردان یکی برخاست
همیشه یک نفر باید به پا خیزد
به آرامی سخن سر داد
تساوی اشتباهی فاحش و محض است
 معلم مات بر جا ماند و او پرسید
اگر یک فرد انسان واحد یک بود آیا باز یک با یک برابر بود؟
سکوت مدهوشی بود و سئوالی سخت
معلم خشمگین فریاد زد: آری برابر بود.
و او با پوزخندی گفت: اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که زور و زر به دامن داشت بالا بود
وانکه قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت پایین بود
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آن که صورت نقره گون چون قرص مه می داشت بالا بود
وان سیه چرده که می نالید پایین بود
اگریک فرد انسان واحد یک بود این تساوی زیر و رو می شد
حال می پرسم، یک اگر با یک برابر بود
نان و مال مفت خواران از کجا آماده می گردید
یا چه کس دیوار چین ها را بنا می کرد ؟
یک اگر با یک برابر بود، پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
یا که زیر ضربت شلاق له می گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود
پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟
معلم ناله آسا گفت: بچه ها در جزوه های خویش بنویسید:
یک با یک برابر نیست

خدا وجود دارد

خداوجوددارد!!!!!!!! 

 

 

برای خواندن این مطلب برروی ادامه کلیک کنید

ادامه مطلب ...

روزگارغریبیست

  

 

خداوند به سه طریق به دعاها جواب می دهد : او می گوید آری و هرچه می خواهی به تو می دهد. او می گوید نه و چیز بهتری به تو می دهد. او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد...

 

 

جمله ای ازصادق هدایت برگرفته از:بوف کور

در زندگی زخم هایی هست که مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این درددهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند  و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند

سخنان دکترشریعتی

  

 سلام دوستان  

راستشوبخواین من به شخصیت دکترشریعتی وجملاتش علاقه خاصی دارم بخاطره همینم سعی کردم برخی ازجملاتشو تواین مطلب گرداوری کنم امیدوارم خوشتون بیاد  

 

 

 

اگر تنهاترین تنها شوم باز خدا هست

 او جانشین همه نداشتنهاست

 نفرین ها و آفرین ها بی ثمر است

 اگر تمامی خلق گرگهای هار شوند

 و از آسمان هول و کینه بر سرم بارد

 تو مهربان جاودان آسیب نا پذیر من هستی

 ای پناهگاه ابدی

 تو می توانی جانشین همه بی پناهی ها شوی   

(دکترشریعتی

 برای دیدن تمامی جملات دکترشریعتی روی ادامه کلیک کنید

 

ادامه مطلب ...

این روزا

 

 

اینروزاکه شهره عشق خالی ترین شهره خداست  خنجره نامردمی حتی تودست سایه هاست    

 وقتی که عاطفرومیشه به اسونی خرید              معنیه کلام عشق خالی ترازباده هواست 

اما من که آخرین عاشقه دنیام                                     ماهی مونده به خاک واهل دریام 

 ازهمه دنیابرام یه چشمه مونده                                چشمه ای به قیمت همه نفسهام 

ازهمینه که همه عمرمومدیون توام                              تویی که عزعزترازعمردوباره ای برام  

 

 

 

حرفهای دله خودم

   

بازم به نام خودت (خدا)

دنیای عجیبیه 

 

آره خیلی هم عجیبه  یاده اون جمله ی دکتر شریعتی افتادم که میگفت: 

دنیای عجیبیه/اونی که دوسش داری دوست نداره  اونی که دوست داره، دوسش نداری و اوناییکه همدیگرودوست دارن به رسموآیین زندگی هیچوقت به هم نمیرسن واقعادرست میگفت 

دلم گرفته،نمیدونم چرادنیاانقدرعجیبه،چقدررازهاست که تواین دنیاست وهرکدوم یه وقتی فاش میشه،ازدنیامون عجیبتر،آدمان  که هرکدومشون هزاران راز تووجودشونه که بعضی از رازهاشونوحتی خودشونم نمیدونن 

دنیای عجیبیه دیگه نمیشه گفت چه کسی داره راست میگه وچه کسی دروغ 

البته بهتره حرفای تکراری نزنم ،باحرفای منم چیزی عوض نمیشه 

ولی حرفه آخرم :خداجون خودت کمکمون کن.

  

 

روانشناسی رنگها اگربه رنگ خاصی علاقه داریدحتمابخوانید

روانشناسی رنگها 

برای دیدن مطلب روی گزینه (ادامه) درزیر  کلیک کنید

ادامه مطلب ...

ناگفته ها

اگر روزی مردم ، تابوتم را سیاه کنید ، تا همه بدانند سیاه بخت بودم ، روی سینه ام تکه یخی بگذارید تا به جای دوستدارانم برایم گریه کند ، چشمانم را باز بگذارید تا همه بدانند چشم انتظار دوستدارانم بوده ام ، ودستانم را ببندید تا همه بدانند خواستم ولی نتوانستم

...

 

 

بازیچه دست یار بودن عشق است در پنجه غم شکار بودن عشق است در محکمه ای که یار باشد قاضی محکوم طناب دار بودن عشق است

 

شکسپیر : طوری نیست اگه آدم واسه کسی که دوسش داره غرورشو از دست بده . . . ولی فاجعه است که به خاطر غرورش کسیو که دوست داره از دست بده


هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما می گریخت چند روزی هست حالم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست


گاه بر روی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفاءل می زنم حافظ دیوانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت: ما زیاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

دل نوشته

 

 

روی سنگ قبرم بنویس تنها ترین تنها بودنم را هیچ کس باور نداشت هیچ کس کارى به کار من نداشت بنویسید بعد از مرگم روى سنگ او که خوابیدست در این گور سرد بودنش را هیچ کس باور نداشت

دردودل خودمونی با خدا

 

 

دردودل خودمونی باخدا

سلا خداجون       منم !!!

خداجونم میدونم بنده ی خوبی نبودم میدونم همیشه دستاموگرفتیومن با ندونم کاریهام دستاتو ول کردم

میدونم خداجون همیشه به یادم بودیومن بعضیوقتابی معرفتی کردموازیادبردمت

اماتابه یه مشکل برخوردم دوباره یادم اومد کی دستامو گرفته بود

خداجونم شرمندتم بخاطره همه ی اشتباهاتی که کردم منوببخش

خداجونم دلم گرفته قدآسمونت

من که کسیوجزخودت ندارم اگه باخودت دردودل نکنم باکی دردودل کنم؟؟

خداجون وقتی دلت میگیره چیکارمیکنی؟؟؟

منم دلم گرفته  خستم ازهمه چیزاول ازهمه ازخودم

خداجون فقط خودت میتونی کمکم کنی!!!

بازم دستاموبگیرخداجون !!منومیبخشی؟؟

دوستدارت مصطفی 

 

 

برای رفتن به صفحه ی نخست ودیدن مطالب برروی لینک زیرکلیک کنید 

لینک

آکوردهای آهنگها

 سلام دوستان چندتاآکورگیتاردبودن که براتون درادامه مطلب گذاشتم درضمن من فقط برای اطلاع رسانی وانتشاره تجربیاتم به دیگران این قسمتوطراحی کردم وگرنه هیچ ادعایی درمقابل بزرگان موسیقی وهنرندارم وخودمو کوچکترین عضواین مجموعه میدونم البته اگه ماروهنرمندبدونن امیدوارم خوشتون بیاددرضمن هرآکوردی روکه خواستین درقسمت نظرات بگین تادرمطالب بعدی براتون بذارمش

 

 

 

 

برای دیدن تمامی آکوردها روی ادامه کلیک کنید

ادامه مطلب ...