خلوتگاه تنهایی منوسازم

بحث واطلاع رسانی درباره مسائل مختلف نوشته شده توسط سید مصطفی میربشری

خلوتگاه تنهایی منوسازم

بحث واطلاع رسانی درباره مسائل مختلف نوشته شده توسط سید مصطفی میربشری

شعرخودم

 

این چندبیت شعرونوشتم البته اگه بشه بهش گفت شعر  

اگه قابل دونستین نظربدین  

اگه خواستین بااسم زیرش هرجایی درجش کنین باعثه خوشحالیمه

 

*چه غریبانه شده اشک ،روانه*

 

 منواین ظلمت واین بغض شبانه

  

*منواین گریه واین تاریکی شب*

  

منواین عشق ودلی سوخته ازتب  

 

*تب دل کندن از این عالم وآدم*

  

تب عشقه توواین زندگی وغم 

 

*منویک سازوهمین زمزمه ی درد* 

 

منواین بی کسی وخاموشی سرد 

 

*منویک سازونُت وکاغذی از شعر*

  

منواین تاریکی ویک شب بی مِهر 

 

* شبی ازغصه سراسر،شبی بادردبرابر* 

 

 شبی بافکر تودرسر،شبی ازفکرفراتر

  

*چه بگویم که کسی بازنیامد به سرایم * 

 

منوتکرار شب وبازهمان حال وهوایم 

 

*چه بگویم  که زمان نیستومن پر زصدایم* 

 

زکه پرسم؟که چرااین شده پاداش وسزایم 

                            *   از(مصطفی میربشری)*

خدایا

 

زین همرهان سست عناصردلم گرفت 

شیر خدا و رستم  دستانم  آرزوست

 

 

                                

 

 

سهراب

غمی غمناک
شب سردی است,و من افسرده.
راه دوری است,و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.


می کنم,تنها,از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها.


فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی. 


چشمم اگرخطاکند

چشمم اگرخطاکند  

دل که خطا نمیکند  

تن به زمانه داده ام   

هرچه زمانه می کند 

 

 

توی آسمون عشقم

توی آسمون عشقم خیلی وقته پرنده ای نیست  

 

 

**********  

******  

****  

**

فروغ فرخزاد

نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن
تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام میکشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
تو آمدی ز دورها و دورها
ز سرزمین عطر ها و نورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
ز عاجها ز ابرها بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعر ها و شورها
به راه پر ستاره ه می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیان سرخ رنگ ساده دل
ستاره چین برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه های آسمان
کنون به گوش من دوباره می رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیده ام
به کهکشان به بیکران به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیر پا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن
نگاه کن که موم شب براه ما
چگونه قطره قطره آب میشود
صراحی سیاه دیدگان من
به لالای گرم تو
لبالب از شراب خواب می شود
به روی گاهواره های شعر من
نگاه کن
تو می دمی و آفتاب می شود 

*********

کاش بر ساحل رودی خاموش

کاش بر ساحل رودی خاموش
عطر مرموز گیاهی بودم
چو بر آنجا گذرت می افتاد
بسراپای تو لب می سودم

کاش چون نای شبان می خواندم
بنوای دل دیوانه تو
خفته بر هودج مواج نسیم
می گذشتم ز در خانه تو 

******

مجنون روزی سگی بدید اندر دشت

مجنون روزی سگی بدید اندر دشت

بگرفت ببوسید و به گردش می گشت

گفتند ترا دوستی او زکجاست

گفتا روزی به کوی لیلی می گشت 

 

*********

گاه گاهی به درد دل خود میخندم

گاه گاهی به درد دل خود میخندم ، خلق دارند تصور که دلی خوش دارم  

 

 

 

  

************

پرنده ای که مال تو نیست

پرنده ای که مال تو نیست صد تا  قفس هم 

 

 براش بسازی آخرش میره   

 

 

******* 

*

کاش میشد عشق را آغاز کرد

کاش میشد عشق را آغاز کرد ، با هزاران گل یاس آن را ناز کرد ، کاش میشد شیشه ی غم را شکست ، دل به دست آورد نه اینکه دل شکست  

********* 

*

سکوت متن آسانی است

سکوت متن آسانی است که معمولا اشتباه خوانده می شود . 

 

 

خیلی خستم خداجون

 

 

خیلی خستم خداجون

کجا بــودی

کجا بــودی وقتی برات شکستـم             یخ زده بود شـاخه گُلم تو دستـــم

کجــا بـودی وقتــی غریبــی و درد            داشت مـن تنها رو دیوونه میـــکـرد

کجــا بودی وقتی کنـار عکســـات            شبا نشستم به هوای چشمـــات

کجا بــودی ببینی مــن میســـوزم            عیــن چشــات سیـاهه رنـگ روزم

ســـرزنشــــای مردمـــو شنیـــدم            هــر چــی که باورت نمیشه دیـدم

کنـــایه هــاشونــو به جون خریدم            نبــود ستــاره ام شبـا گریه چیـدم

کجا بودی وقتی اشکــام میریخت           خون جای گریه از چشام میـریخت

کجـــا بودی وقتـــی آبـــروم مـــرد           امــا به خـاطر چشات قسم خـورد

کجـــا بودی وقتی که پرپر شـــدم           سوختم و از غمت خاکستر شدم

                               خنده واسه همیشه از لبـام رفت

                          رسیدن از مرمر رویــاهـــــام رفت  

غم تنهایی منودیوونه کرده

غم تنهایی منودیوونه کرده 

گل یادت توی دلم جوونه کرده 

تودلم غم تومثل یه پرنده 

 زیرسقف خونه آشیونه کرده 

هرکسی داره دلش شوق نگاری  

روزگارمیگذرونه به عشق یاری 

واسه این چشم انتظار دیگه نمونده نه تحملی نه صبری نه قراری !!!!!

 

 

نازنینم

نازنینم دنیا آنقدربزرگ نیست که برای ندیدنم میدوی ...! 

 

 

کجای این دنیاباید دنبالت بگردم ؟؟؟... 

 

من ندانم که کیم

 

*من ندانم که کیم* 


من فقط میدانم 
 

که تویی 


شاه بیته غزل زندگیم